نقل قول:
نوشته اصلي بوسيله babakhoo
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جناب فراری عزیز
بنده بعد از عنوان شدن بعضی مسایل در پست گذشته ، دوستان رضا خان را خطاب قرار دادم ، و ایشان خیلی سریع بنده را متهم به ناجوانمردی و منصف نبودن کردند .
موضوع مطرح شده موضوع غریبی نیست که اثبات سختی داشته باشد کاربران قدیمی که همه در جریان اند و هزار راه برای اثباتش ، ولی چرا ایشان به خود گرفتند ؟!
مگر من گفته بودم رضا خان IB شده یا ... ، بنده صد در صد سر حرفم هستم که در آن مورد زیر مجموعه ایشان هر کاری خواستند کردند و این را همه می دانند .
رضا خان من با شما خصومتی ندارم ، ولی با روش اداره سایت مخالفم و حق دارم نظرم را بدهم .
قبلا پیشنهاد کرده بودم اگر نمی توانید بنده را تحمل کنید بفرمایید بنده بی سر و صدا زحمت را کم می کنم(بدون پستی و حرفی) ولی آزاد اندیشی شما مخالفت کرد(شاید هم تعارف بود).
اگر هنوز فکر می کنید بنده ناجوانمردم و غیر منصف و سر حرفهایتان در آن پست هستید بفرمایید که اثبات شروع شود و اگر نه مثل آقا وحید اشتباه برداشت فرموده اید ، مثل ایشان بزرگواری خود را نشان دهید و فقط بفرمایید که چرا پست آلبرتینی برنگشت بعد از توضیحاتی که ارایه داد ،تا بنده قوانین شما را با این مثال بهتر متوجه بشوم و اگر باب میل نبود شر ام را بکنم و حضورم باعث به هم خوردن حال کسی نشود .
ارادتمند
|
در جای جای زندگیمان ما اشخاص زیادی را دیده ایم و خواهیم دید که از جایگاه مردان در قدرت سوء استفاده کرده اند.سن من در سایت به دور دست ها قد نمی دهد که قصد اظهار نظر داشته باشم چه اگر هم قد میداد احتمالا در جایگاهش نبودم.اما در یادداشت های شما هم چیزی جز صداقت ندید ه ام _در آن مواردی که مربوط به بازپس گیری حقوق است - بنده از اینکه بتوانیم با هم سخن بگوییم چه مخالف و چه موافق شاد که می شوم هیچ،بال هم در خواهم آورد.
صد البته در حق آلبرتینی در مورد حذف پستش جفا شد اما در اینکه آلبرتینی چرا بازنگشت بیشتر به ما برمی گردد که به جای طلب حق به سکوت بسنده می کنیم .خاموش می شویم بی انکه بدانیم همین قانون حتی با سخت ترین شرایطش ارزشش را دارد که جاهایی سوی حق از آن استنباط شود و اندکی روی ان چانه بزنیم.من کاری ندارم که به انتقادات بلو ایراد می گیرند و قلمش را تند می دانند و دفاعی هم نمی کنم.اما در هنگام خداحافظی هم نتوانست شاهد این باشد که حقی ضایع شود و جایی سکوت کند.حتی اگر پستش حذف هم گردد ادامه می دهد.این جای خالی کوچ های پیاپی است شاید روشش را دوستان نپسندند اما دست کم روشی دارد روشی بهتر از سکوت.
خطاب من به دوستانم است که ناله می نمایند بر دیکتاتوری؟یکبار از خود بپرسند من چه کردم؟نه اینکه از جان مایه گذارند ابدا منظورم این نیست.مگر نه اینکه گاندی با شاخه گلی هند امروزی را به ارمغان آورد؟چندبار در زندگیمان با کسی که قصد تقدیم شاخه گل را داشت همراه شدیم؟
همین قانونی که موجب کوچ نخبگان ایرانی شد،اما آیا موجب کوچ همه گردید ؟آیا همه سکوت کردند؟ابدا نمی خواهم بحث را سیاسی کنم اما می خواهم بگویم در دل شدیدترین قوانین راهی برای ما باز است خصوصا قانونی که چیزی جز تفسیر نیست.
امیدوارم بحث به سرانجامی رسد سرانجامی که اگر خوش هم نباشد دست کم برای ما به ارمغان بیاورد تحمل مخالف را.