نمايش پست تنها
قديمي September 8th, 2008, 06:41   #107
Alifar
Senior Member
 
Alifar's Avatar
 
تاريخ عضويت: Aug 2006
محل سكونت: http://fxcompetitions.com
ارسالها: 5,021
تشکر: 3,768
تشکر از ايشان: 8,694 بار در 3,200 پست
Alifar (سطح 3)Alifar (سطح 3)Alifar (سطح 3)Alifar (سطح 3)Alifar (سطح 3)Alifar (سطح 3)Alifar (سطح 3)Alifar (سطح 3)Alifar (سطح 3)Alifar (سطح 3)Alifar (سطح 3)
ارسال پيغام بوسیله Yahoo به Alifar
0

با سلام
وحید خان من پستهاتونو تا اخر خوندم فکر کنم 10-20سالی ازتون بزرگتر باشم
تجربه ای داشتم که چه بسا دردناک و جانسوز اما شاید بتوان پایان انرا برای نتیجه گیری برا آنچه بر شما گذشته و انتظاری که دارید موثر دانست
سال 81 تویه دبیرستان تدریس میکردم هفته ای 3روز و بقیشو هم تو کار ساخت و ساز بودم خلاصه مدیری که داشتیم با 20 سال مدیریت باز نشست شد و قرار بود با انتخابات مدیر تعیین بشه !یکی از دوستان اومد سراغم و ازم خواست پا پیش بزارم اولش جدی نگرفتم ولی مدام رفت و اومد تا ما رو مجاب کرد که وارد صحنه بشیم اتفاقا با اکثریت ارائ هم انتخاب شدیم برای اینکه بتونم بیشتر به کارای مدرسه برسم ساختمون سازی رو تعطیل کردم و افتادم تو خط خدمت در جهت رضای خدا
برای مدرسه ای که سنتی اداره میشد ازمایشگاه احداث و تجهیز کردم اطاق ای تی رو دعوا و درگیری گرفتم ابخوری بهداشتی احداث کردم کار امتحانات رو با خرید یک دستگاه رایانه و اسکنر و چاپگر از سیستم مومی به کلاسیک تغییر دادم(همین کار من سایر مدارس را هم متحول کرد)خلاصه یه پا شدیم چهار سالمون که تموم شد همون همکاری که براش گروه تشویقی هم گرفته بودم تو جلسه ای با حضور رئیس اداره معترض بوده که چرا مدیر جدید تعیین نمیکنید !!!؟/((که اقا بتونه یه گروه دیگه از این مدیر بگیره))
خلاصه دو سال دیگه هم بدون تغییر موندیم دو سال قبل هم با توجه به نبود سالن و باند بازی اداره که مدرسه ما جزو سالنهای در خواستی قرار نداشت در خواست احداث سالن با کمکهای مردمی رو کردم که اداره کل جواب مثبت رو منوط به جمع 150000000ریال کمک مردمی دونست در کمتر از 3روز این مبلغ رو با کمک فرد خیری از تهران جور کردم بگذریم که با کارشکنی عواملی از اداره هنوز تو مرحله فونداسیون قرار داره(اونم به خاطر اینکه تو زمان من تکمیل نشه-تفکر رو ببین ....حال کن)
سال قبل معاونی داشتم که وسط سال رفت رئیس اداره یکی از مناطق شد 40روز بدون معاون مدرسه رو گردوندم و ر معاونی معرفی میکردم بهونه میاوردند بالاخره قضیه جور شد منتهی بیشترین ضربه روحی رو پارسال کشیدم تابستون به فکر استعفا بودم اما هنوز در خواست نداده بودم اوایل تابستون بود که یکی از همکارامون سراغم اومد و عنوان کرد مگر استعفا داده ای گفتم چطور ؟گفت:بهم پیشنهاد داده اند رئیس مدرسه شوم منم گفتم من استعفا ندادم ولی شما میتونید پیشنهادشو قبول کنید
ایشون رفتند وهمانروز هم پیشنهادشو رد کردند چند روز بعد یکی دیگه که نسبتی هم باهاش داشتیم اومد وهمون مطالب قبلی رد و بدل شد منتهی حرف ایشون کمی فرق داشت(اگه من قبول نکنم یکی دیگه قبول میکنه!!)بعدا مشخص شد که قبول کرده خلاصه دیگه داریم از زحمت خودمونو راحت میکنیم (عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد)بگذریم از اینکه چرا؟؟/
عوامل زیادی وجود داشت :سهامدار بودن یکی از عوامل بالا دست ....در مدرسه غیر انتفاعی و تخته شدن مدرسه وی با وجود تلاش شبانه روزی من در مدرسه(هر ساله سیل دانش آموزان از غیر انتفاعی به مدرسه ما بیشتر میشد و این یعنی بهره نبردن مادی ایشون و ....
امسال اومدیم از کاندیدای بومی خودمون حمایت کردیم و القصه اونم با اندک رای نتونست بره مجلس و حالا طرف مقابل که تو اداره هم دستی دارند دارند حامیان اونو قلع و قمع میکنند.....
بگذریم سرتونو درد اوردم ولی جایی باید اینارو میگفتم تا خالی بشم
از هدف دور نشیم
به 6 سال گذشته که نگاه میکنم باید به خاطر کارائی که کرده بودم خیلی امتیاز میگرفتم اما دریغ از....
اما هیچگونه افسوس نمیخورم چون:من حرکتی رو شروع کردم که تو منطقه خودم تحول ایجاد کرد و دوم اینکه کاری که برای خدا باشه افسوس خوردن و چشمداشت داشتن توش معنی ندارهچرا که این دنیا تموم میشه و انچه ماند اجر اخروی است

پس جناب درزی خان قلبت با خدا باشه و قطعا کاری که در راه خدمت به خدا و خلق خدا کردی بی اجر نخواهد بود
والسلام
Alifar آفلاين است پاسخ با نقل قول